015
كودك مهر انگيزم همه ي بود و نبودم آرامش وجودم باورم نمي شد جمعه بايد دوباره خوني مي آمد كه نيامد و من پر بودم از اضطراب و استرس، من10 فروردين ماه مسموم شدم بعد از آن از خدا خواستم تو عزيزم را يا اين ماه سالم درون وجودم قرار دهد يا باشد براي ماه بعد... از يك روز قبل پري زير دلم تير مي كشيد و اشتهام به طرز باورنكردني اي زياد شده بود ، تكرر ادرار و معده درد هم به اين موارد اضافه كن. چون يه مقدار كار ترجمه داشتم اين ماه خيلي به فكر اومدن شما نبودم و استرسي نداشتم . اين جا لازم است پرانتزي باز كنم. مطمئنم به خداي خود كه تو سالم خواهي بود. توكل داشتم به او و خواهم داشت چرا كه او تنها قادر مطلق است، او تنها ...