010
كودك من
زيباي من
فرشته كوچكم
الان ساعت 1:24 صبح 24 فوريه است
احتمالا خدا شما رو امروز براي مامان و بابا پست كرده(اميدوارم)
دو ماه است كه قرص آهن و فوليك اسيد را هر روز مي خورم..
شرح فرستادن دعوت نامه:
همراه بابا مهدي كه از خريد برگشتيم ، با توجه به شرايط بدني و روحي كه داشتم به بابايي گفتم اگه ني ني مي خواي الان وقتشه كه دست به كار بشيم و برا ني ني دعوت نامه بفرستيم!!
باورم نمي شد كه دارم اين كار رو انجام مي دهم، همه بدنم مي لرزيد، هيجان شيريني تمام وجودم را گرفته بود،هيجان مادر شدن بود يا نه را نمي دانم!
بابايي هم خوشحال بود ... و هست!
و حالا در انتظار هستيم ببينيم كه شما افتخار مي ديد دعوت مارو قبول كنيد يا هنوز مي خواي تو بهشت با فرشته ها بازي كني؟؟!!!
عزيزكم قول مي دم وقتي اومدي خودم باهات كلي بازي كنم ...باهم بدوييم تا آخر دنيا
شما من رو شايسته نام مادر كن و من هم سعي مي كنم برايت هم مادر باشم،هم دوست باشم و هم معلم.......
بابا مهدي هم باباي خوبي مي شه براي شما، زودي بيا تا خودت ببيني عشق من!!!
دوستت داريم ميوه بهشتي ما!!!!!!!
انسان آرزو به آرزو رویا به رویا و حسرت به حسرت پیر میشود
نه ثانیه به ثانیه . نه روز به روز و نه سال به سال.
نگذار من با آرزو و حسرت تو پير بشم!