016
كنجد كوچولوي مادر
شكلات من
عشق هميشگي
الان 4 هفته و 2 روز سن حاملگي من است اما شما دوهفته هستيد.
امروز ساعت 12 كه جواب آزمايش رو گرفتم ديدم كه با بتاي 375 باردارم....البته چون دو روز بعد از تاخير دوره آزمايش انجام شد، سطح بتا پايين بود.
اومدم پايين و تو ماشين نشستم، حس و حالي داشتم كه حتي قادر به بيانش نيستم، هم گريه مي كردم هم مي خنديدم، مردمي كه از كنار ماشين رد مي شدند با تعجب چند ثانيه اي به من خيره بودند، آخه اونا نمي دونستند كه چه گنج گرانبهايي به من سپرده شده است. ماشين رو روشن كردم تا راه بيوفتم به سمت دكتر زنان، با اين كه نمي خواستم به باباييت خبر بدم تا 30 فروردين اما خب چه كنم، دلم طاقت نيورد و زنگ زدم و بهش گفتم....خوشحال شد(قبلا مي خواستم ازش فيلم برداري كنم، اما مامانت دلش كوچيكه نتونست) و كلي سفارش كرد. تو خيابان شيشه ها رو بالا داده بودم و داد مي زدم : "دارم مــــــــــــــامان مـــــــــــــــي شـــــــــــــــــــــــم" و مي خنديدم.
پيش دكتر كه رفتم دكتر برام آز نوشت و قرص داد براي معده دردم(هنوز نيومده ببين چه بلايي سر ماماني مياري ;) شوخي مي كنم عزيزكم)
وزنم و چك كرد و گفت كه اگر مي خواي اضافه وزنت بعد از زايمان از بين بره بايد حدود10 كيلو وزن زياد كني نه كمتر نه بيشتر.
براي دو هفته ديگه هم بايد برم سونو و آزمايش خون
در مورد اون مسموميت هم گفت موردي نداره نگران نباش!!!!!
خدا رو شكر
دوست دارم كنجد دونه ي من
شما الان تقريبا اين شكلي هستي(عزيزم سعي كن خوشگل بشيا، اين شكلي نموني ماماني)
تو شبيه يك لوبيايي كه كمتر از يك سانت طول داري
دارم كتاب بارداري به زبان آدميزاد رو مي خونم تا اطلاعاتي از شرايط دوتايي مون بدست بيارم.
عاشقتم عشق كوچولوي من.
خوب رشد كن و سالم و سلامت باش بعد بيا پيش ما