متینمتین، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

ღ❤ღمتین شاهزاده ی کوچکღ❤ღ

030

1391/8/25 12:17
نویسنده : ماماني
211 بازدید
اشتراک گذاری

هوای زندگی ام

شاهکار هستی

گل اطلسی

پسرک نازم مامانی رو ببخش که حسابی اذیتت کرده، 20 آبان روز سختی برای هر دوتای ما بود تهوع و استفراغ های تمام نشدنی ! خوردن انواع عرقیجات و کلی نسخه قدیمی هم بی فایده بود. همه اومدند پیش ما تا در نبود بابایی مراقب ما دو تا باشند، که خوب حداقل فایده اش عدم تنهایی ما بود. ساعت 1 شب بود که به استفراغ در خواب و تنگی نفس شدید بیدار شدم ، عق زدن های طولانی ام به حدی بود که گویی تو را نیز بالا خواهم آورد، تمامی مویرگ های صورتم پاره شده بود و گلوام در اثر بالا آوردن به حدی تحریک شده بود که نفس کشیدن برایم مشکل ترین کارها بود.بابا مهدی که همیشه خونسرد با این جور موارد برخورد می کند ترسیده بود، به بیمارستان رفتیم وقتی ماما ضربان قلب شما را اندازه گرفت 178 در دقیقه بود  و فشار من 9 روی 5. دستور بستری صادر شد. بابایی رفت ، سرمی وصل کردند و درجه حرارت بدنم 38.20 درجه سانتی گراد بود ،سرم ازساعت 3 تا 4.5  ادامه داشت ، سرفه های وحشتناک و تب و لرز شدید من هم با وجود 2 تا پتو قطع شدنی نبود ؛ تو هم آرام گوشه ای کز کرده بودی و حرکت نداشتی. بمیرم برات مامانی .!!  ناشتا آزمایش خون و ادرار دادم، ساعت 8 بود که بابایی با مامان جون آمدند و یک سری لوازم برایم آوردند ، ساعت 9 سونو دادم و ساعت 13 هم نوار قلبی از شما گرفتند .

شب هم تا 4 صبح تو راهرو رژه رفتم چون تهوع شدید مانع خوابیدنم بود. بعد از نماز صبح هم با مامان اس ام اس بازی کردیم.

به همین ترتیب 3 روز سخت رو تو بیمارستان بودیم . و عملا هیچ دلیل مشخصی برای حالات من پیدا نشد ، کم خونی شدید و کمبود پتاسیم نتیجه نهایی آزمایشات بود.!!!!!!!!!!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)