متینمتین، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

ღ❤ღمتین شاهزاده ی کوچکღ❤ღ

02

1390/3/1 18:02
نویسنده : ماماني
442 بازدید
اشتراک گذاری




فندقی مادر

ناز مامان

خوشگلکم

 

 



 

امروز مامی برای شما چند تا شعر اززمان کودکیش رو اینجا نوشته تا وقتی شما افتخار دادید بیاید براتون بخونه:

 


یه توپ دارم قل قلیه

سرخ و سفید و ابیه

می زنم زمین هوا میره

نمی دونی تا کجامیره

 

 

من این توپو نداشتم

مشقامو خوب نوشتم

بابام به من عیدی داد

یه توپ قلقلی داد 

 



 

 

 

توپ سفیدم قشنگیو نازی

حالا من میخوام برم به بازی

بازی چه خوبه با بچه های خوب

بازی میکنم با یه دونه توپ

چون پرت میکنم توپ سفیدم را

قل قل میخوره میره به هوا

قل قل میخوره تو زمین ورزش

یک و دو و سه ، چهار و پنج و شش (2)

 

 


اتل متل تو توله
گاو حسن چه جور
نه شیر داره نه پستون
شیرشو بردن هندستون
یک زن کردی بستون
اسمشو بزار امغزی دور کلاش قرمزی
 

 

 


 

 

 

باز باران با ترانه     با گهر های فراوان می خورد بر بام خانه   

یادم ارد روز باران
گردش یک روز دیرین،     خوب و شیرین
توی جنگل هاى گیلان،      کودکی ده ساله بودم
شاد و خرم،نرم و نازک،چست و چابک   با دو پای کودکانه،      می دویدم همچو اهو
می پریدم از سر جو،    دور می گشتم ز خانه
می شنیدم از پرنده،           از لب باد وزنده
داستان های نهانی،      راز های زندگانی
برق چون شمشیر بران      پاره می کرد ابرها را
تندر دیوانه غران،         مشت می زد ابرهارا
جنگل از باد گریزان،        چرخ ها می زد چو دریا
دانه های گرد باران،       پهن می گشتند هر جا

سبزه در زیر درختان،        رفته رفته گشت دریا
تود این دریای جوشان،       جنگل وارونه پیدا

بس گوارا بود باران!       به!چه زیبا بود باران!
می شنیدم اندر این گوهر فشانی،      راز های جاودانی
پند های اسمانی،       بشنو از من کودک من
پیش چشم مرد فردا،     زندگانی خواه تیره، خواه روشن هست زیبا،هست زیبا،هست زیبا

 

 


 

 

 

توپولویم توپولو

صورتم مثل هلو
قد و بالام کوتاهه
چشم و ابروم سیاهه
مامان خوبی دارم می شینه توی خونه میدوزه دونه دونه
می پوشم خوشگل می شم مثل دسته گل می شم

 

 

 



مادربزرگ
وقتی اومد
خسته بود
چار قدش و
دور سرش
بسته بود
صدای کفشش که اومد . دویدم
دور گُلای دامنش . پریدم
بوسه زدم روی لُپاش
تموم شدن خستگی هاش


 

 

 

پاییزه و پاییزه

برگ درخت می ریزه

هوا شده کمی سرد

روی زمین پر از برگ

ابر سیاه و سفید

رو آسمونو پوشید

دسته دسته کلاغا

می رن به سوی باغا

همه می گن به یک بار

غار و غارو غارو غار


 

 

 

گل همه رنگش خوبه

بچه زرنگش خوبه

توی کتاب نوشته

تنبلی کار زشته

تنبل پاشو بیدار شو

از رخت خواب جدا شو

بشور دست و رویت

شانه بزن به مویت

مسواک بزن به دندان
تا بشی شاد و خندان


 

 

 

ای زنبور طلایی
نیش میزنی بلایی
پاشو پاشو بهاره
گل وا شده دوباره
برو به دشت و صحرا
جنگل و کوه و دریا
نیش بزن باز به گلها
عسل بساز برای ما

 

 


 

 

 

خوشحال و شاد و خندانم
قدر دنیا رو می دانم
خنده کنم من
دست بزنم من
 پا بکوبم من
 شادانم
.
در دلم غمی ندارم
زیرا سلامت هست جانم
عمر ما کوتاه س
 چون گل صحراست
پس بیایید شادی کنیم
.
بیایید با هم بخوانیم .
ترانه جوانی را
عمر ما کوتاه س
 چون گل صحراست
پس بیایید شادی کنیم
.
گل بریزم من
 از توی دامن.
بر روی خرمن
شادانم

 

 


دست کوچولو پا کوچولو
گریه نکن بابات میاد
تا خونه همسایه ها
صدای گریه هات میاد
گشنه شدی شیرت بدم
تشنه شدی آبت بدم
خوابت میاد بگو لالا
تا من کمی تابت بدم
تق و تق و تق
این باباشه صداش میاد
گریه نکن تا بشنوی
صدای کفش پاش میاد

 

 


بارون مياد ، شور شور شور
اب راه اوفتاد ، هور هور هور
برف اومده ، ريزو ريزو ريز
يخ زده شده ، ليزو ليزو ليز
تگرگ مياد ، دام دام دام
سرم ، دستم ، پام پام پام
بارون مياد شَرشَر
پشت خونه هاجر
هاجر عروسي داره
تاج خروسي داره


يك و دو و سه
زنگ مدرسه
زود باش كه دير شد
هنگام درسه.
دو و سه و چهار
همه خبردار
بايد كه باشيم
دانا و هشيار.
سه و چار و پنج
دانش بود گنج
در راه دانش
بايد كه برد رنج.
چار و پنج و شش
شد فصل كوشش
بايد بكوشيم
در راه دانش.
پنج و شش و هفت
فصل تفريح رفت
شد فصل تحصيل
هنگام كار است.
شش و هفت و هشت
تابستان گذشت
دبستان شد باز
آموزش برگشت.
هفت و هشت و نه
دير شده بدو
كتاب را باز كن
حرفش را بشنو.
هشت و نه و ده
مي رويم همره
چه روز خوبي
مدرسه به به!

 

 


خونه مادر بزرگه هزار تا قصه داره
خونه مادر بزرگه شادی و غصه داره
خونه مادر بزرگه حرفای تازه داره
خونه مادر بزرگه گیاه و سبزه داره
کنار خونه ما همیشه سبزه زاره
دشتاش پر از بوی گل
اینجا همه اش بهاره
دل وقتی مهربونه شادی میاد می مونه
خوشبختی از رو دیوار
پر می کشه تو خونه

 

 


 


عروسك قشنگ من قرمز پوشيده
تو رخت خواب مخمل آبيش خوابيده
يه روز مامان رفته بازار اونو خريده
قشنگتر از عروسكم هيچ كس نديده
عروسك من، چشماتو باز كن
وقتي كه شب شد، اونوقت لالا كن
بيا بريم توي حياط با من بازي كن
توپ بازي و شن بازي و طناب بازي كن

 

 


یک و یک و یک السون دو و دو و دو ولسون 3 تا میشن با نادون
دون و دون میدونم هرچی بخواید میخونم
نگاه کنید! نگاه کنید!
السون و گول میزنم ولسونم گول میزنم دشمن دندوناشونم دشمن دندوناشونم:
السون و ولسون پسته دارم براتون
گردو و فندق دارم
بادوم بچه ها جون
بادوم بچه ها جون
بشکن نه نمیشکنم بشکن نه نمیشکنم
السون و ولسون قلب منو شکستن چه شیطونایی هستن

 

 


توي ده شلمرود
حسني تك و تنها بود
حسني نگو بلا بگو
تنبل تنبلا بگو
موي بلند،روي سياه
ناخن دراز
واه و واه و واه
نه فلفلي نه قلقلي
نه مرغ زرد كاكلي
هيچكس باهاش رفيق نبود
تنها روي سه‌پايه
نشسته بود تو سايه
باباش ميگفت: حسني مياي بريم حموم؟
نه نميام نه نميام
سرتو ميخواي اصلاح كني؟
نه نمي‌خوام نه نمي‌خوام
كره الاغ كدخدا
يورتمه مي‌رفت تو كوچه‌ها
الاغه چرا يورتمه مي‌ري؟
دارم ميرم بار بيارم
عجله دارم ديرم شده

الاغ خوب و نازنين
سر در هوا سم بر زمين
يالت بلند و پرمو
دمت مثال جارو
يه كمي به من سواري مي‌دي؟
نه كه نميدم

چرا نميدي؟
واسه اينكه من تميزم
پيش همه عزيزم ، اما تو چي؟
موي بلند،  روي سياه، ناخن دراز
واه و واه و واه
غازه پريد تو استخر
تو اردكي يا غازي؟
من غاز خوش‌زبانم
مياي بريم به بازي؟
نه جانم
چرا نمياي؟
واسه اينكه من صب تا غروب
ميون آب كنار جوي
مشغول كار و شستشو
اما تو چي؟
موي بلند، روي سياه، ناخن دراز
واه و واه و واه
در واشدو يه جوجهf
دويد اومد تو كوچه
جيك جيك كنان
گردش زنان
اومد اومد پيش حسني
جوجهكوچولو
كوچول موچولو
مياي با من بازي كني؟
مادرش اومد قدقدقدا
برو خونتون تورو به خدا
جوجه‌ي  ريزه ميزه
ببين چقد تميزه
اما تو چي؟
موي بلند، روي سياه، ناخن دراز
واه و واه و واه
حسني با چشم گريون
پاشد و اومد تو ميدون
آي فلفلي آي قلقلي
مياين با من بازي كنين؟
نه كه نميايم
چرا نمياين؟
فلفلي گفت:
من و داداشم و بابامو عموم
هفته‌اي دو‌بار ميريم حموم
اما تو چي؟
قلقلي گفت: نگاش كنين

موي بلند، روي سياه، ناخن دراز
واه و واه و واه
حسني دويد پيش باباش
حسني مياي بريم حموم؟
ميام ميام
سرتو ميخواي اصلاح كني؟
ميخوام ميخوام
حسني نگو يه دسته گل
تر و تميز و تپل و مپل
الاغ و خروس  و جوجه غاز و ببعي
با فلفلي با قلقلي با مرغ زرد كاكلي
حلقه زدن دور حسني
الاغه ميگفت:
اگه كاري نداري بريم الاغ سواري
خروسه ميگفت: قوقولي قوقو قوقولي قوقو
هرچي ميخواي فوري بگو
مرغه ميگفت:
حسني برو تو كوچه

بازي بكن با جوجه
غاز ميگفت:
حسني بيا با همديگه بريم شنا
توي ده شلمرود
حسني ديگه تنها نبود...


 

 

 

گنجشگك اشی مشی, لب بوم ما مشين
بارون مياد خيس ميشی, برف مياد گوله ميشی
ميفتی تو حوز نقاشی
خيس ميشی, گوله ميشين
ميفتی تو حوز نقاشی
كی ميگيره فراش باشی
كی ميكشه قصاب باشی
كی ميپزه آشپزباشی
كي ميخوره حكيم باشي
گنجشگك اشی مشي..
گنجشگك اشی مشی, لب بوم ما مشين
بارون مياد خيس ميشی, برف مياد گوله ميشی
ميفتی تو حوز نقاشی
خيس ميشی, گوله ميشين
ميفتی تو حوز نقاشی
كی ميگيره فراش باشی
كی ميكشه قصاب باشی
كی ميپزه آشپزباشی
كی ميخوره حكيم باشی
گنجشگك اشی مشی...

 

 

 

 

 


صبح كه از خواب پا ميشم
اول آفتاب پا ميشم
يه كمي ورزش ميكنم
تو باغچه نرمش ميكنم
صدا ميزنم مامان جون
چايي رو بريز تو فنجون
وقتي چايي رو نوشيدم
مامانو بابارو بوسيدم
ميرم به كودكستان
خوشحال و شاد و خندان

 

 


آي حلزون شاخكي!
كجا مي ري يواشكي؟
جلو ميري يواش و ريزه،ريزه
پوست تنت چه نرم و خيس و ليزه
خالهاي دونه دونه،دونه داري
به روي پشت روي خود يه لونه داري
ساكتي و خجالتي و تنها
بمون توي باغچه خونه ما.

 

 


توپ سفیدم
قشنگیو و نازی
حالا من می خوام
برم به بازی
بازی چه خوبه
با بچه های خوب
بازی میکنیم
با یه دونه توپ
چون پرت میکنم
توپ سفیدم را
از جا میپره
میره تو هوا
قل قل می خوره
تو زمین ورزش
یکو دو وسه و
چهارو پنج و شش


ما گلهاي خندانيم ......... فرزندان ايرانيم
ايران پاك خود را ......... مانند جان مي دانيم
ما بايد دانا باشيم........ هوشيار و بينا باشيم
از بهر حفظ ايران .......... بايد توانا باشيم
آباد باشي اي ايران ....... آزاد باشي اي ايران
از ما فرزندان خود ........ دلشاد باش اي ايران

 

 


مدادم و مدادم
این روزا خیلی شادم
چونکه می خوام با دوستان
برم به کودکستان

تراش می یاد کنارم
خیلی دوستش می دارم
انگار با من داداشه !
سرم رو می تراشه

حالا چقدر تیزم من
عاشق پاییزم من !

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)